Published: Sep 25, 2020 by Reza Tahurayi
دوباره شعر جدید اما، برای سوژهی تکراری
دوباره از سر دلتنگی، دوباره از سر ناچاری
دوباره دامن شعری را، به این مغالطه آلودم
فرشتهها و ستم؟ هیهات! تو پس چگونه ستمکاری؟
من از هوای تو لبریزم، و از هوا و هوس عاری
هوای شب خفهام کرده، بگو هوای مرا داری
به اولین غزلم سوگند و بغض قبل خداحافظ
هنوز «عشق» تو در دل هست، به کورچشمی «بیزاری»
سرودنی که خود، آزار است، دلی که پیش خدا زار است
غمی که بعد تو غمخوار است، و این ردیف خودآزاری
برای دعوی حق الناس، صراط منتظرت هستم
در این معامله یک بوسه به من هنوز بدهکاری